سالگرد یکی شدن مامان و بابا
مجتبی جان
از وقتي با هميم روزها و روزها گذشته. چه تلخ چه شيرين معبود را شاكرم كه در تلخيها كنارم بودي و شاديها را به كامم شيرين تر كردي
عزيز لحظه هاي بيقراريم هشتمین سالگرد ازدواجمان مبارك
مهربانم با وجود تو، مرا به الماس ستارگان نیازی نیست
این را به آسمان بگو...
تو به قلب من شادی و به جانم روشنایی می بخشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی